گذشت آن حدیثی که زندگی بود؟
شاید آغازی دیگر
کیست نشسته منتظر در پس این دیوار یا که در ختم آن کوره راه؟
شاید هیچ کس ؟
شایدم عشق؟
شاید آن دستی که نرم بود و لطیف
دشنهای داشت زهراگین
که هیچ طبیبی را نبود پاد زهرش
یا که تنها دستی بود تنها؟
زمان میگذرد
باید هرچه زودتر عشق شد!
Oxevik 17 aug-12
شاید هیچ کس ؟
شایدم عشق؟
شاید آن دستی که نرم بود و لطیف
دشنهای داشت زهراگین
که هیچ طبیبی را نبود پاد زهرش
یا که تنها دستی بود تنها؟
زمان میگذرد
باید هرچه زودتر عشق شد!
Oxevik 17 aug-12
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar