از زمانی که فرشتهها را باورمان بود
سالها گذشته
دیدن فرشتههای بال سوخته
در اسارت
جیغ و شیون
اشکشان جاری
و این خود خدا خوانده گان
تفنگشان در چنگ
درون و بیرونشان سیه
ما لکان هم تو هم من
هرچه را فرضیهٔ خدا ای بود رّد کرد
تقدیم به نوشینOxevik juli 2012
Äggkläckning och andra bestyr
5 år sedan
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar