tisdag 1 maj 2012

فریاد !

فریاد!    یاران فریاد!     نه از دیده و دل‌... نه!     ما عشق و عاشقی را نیز بر دیوار بین هست و نیست با دست خود در جرزش به خاک سپردیم    فریاد! که با سکوت خود انکبود‌ها را در کشتار شاهپرک‌ها یاری دادیم    به گودی خزیدیم با پوششی به ضخامت فاصله اسارت و آزادی    همه جا سکوت شد     ما پنداشتیم شهر در امن و امان است    ... و چه بیهوده در انتظار صبحی‌ نشستیم که از آغاز سرخ بود    فریاد یاران ! فریاد !    Oxevi 1 maj-12

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar