tisdag 7 februari 2012

ششم فوریه، روز جهانی مبارزه با ختنه زنان

سوده راد: برای ششم فوریه، روز جهانی مبارزه با ختنه زنان:

فاجعه آنقدر بزرگ هست که وقت آن رسیده باشد که تابو را بشکنیم و بگوییم: ” بله، در ایران هم کودکان دختر ختنه می شوند!” عمق درد شاید بواسطه تعداد زنان ختنه شده در ایران نیست، که بدلیل سکوت و چشم پوشی داوطلبانه ایست که تمدن و فرهنگ فرهیخته میهنمان یا در دست نبودن آمار دقیق یا نادر بودن پدیده را بهانه می کند. ختنه زنان آنقدر فجیع هست که حتی یک مورد در هر کجای دنیا هم ما را خشمگین کند، آنقدر که برخیزیم و فریاد بزنیم بس است! فریاد زدن هم کافی نیست. باید پاشنه را ور کشید و رفت تمام قد جلوی درد ایستاد و فهمیدش و دوایش کرد.

یک: در سال ۲۰۰۵ در دنیا بیش از صد و سی ملیون زن ختنه شده اند و هر ساله بیش از سه ملیون دختر بچه و نوجوان در معرض خطر ختنه هستند. این درد را می توان با ابر بی رنگ و بی بوی حاصل از انفجار اتمی مقایسه کرد که در سکوت آدم ها را نسل در نسل معیوب می کند و می کشد و از اینجا به آنجا سرایت می کند.

دو: ختنه برای زنان، بر خلاف ذهنیتی که استفاده از کلمه مشترک برای مردان بدست می دهد، معنی اش برداشتن قسمتی از آلت جنسی بی حس و “زائد” نیست که نبودش زندگی را راحت تر و بهداشتی تر کند. اگر بخواهیم تصویری بهتر دست دهیم، باید گفت نقص عضو دختران ختنه شده در مقایسه با پسران ختنه شده آنقدر است که می توان آنرا با بریده شدن تمام یا قسمت اعظم آلت جنسی مردانه مقایسه کرد.

سه: عواقب کوتاه مدت و بلند مدت فیزیکی و روانی ختنه زنان، از پیش از وقوع آغاز می شود و تا پایان عمر ادامه پیدا می کند. جدا کردن حساس ترین عضو بدن انسان – و نه تنها زنان – که بیشترین تمرکز پایانه های عصبی را در خود جای دارد، عموماً در شرایطی غیر بهداشتی و توسط ابزاری چون تکه شیشه و کارد آشپزخانه و حتی تکه سنگی تیز بدون بیهوشی موضعی یا کامل انجام می گیرد. جدا از فشار روحی و عصبی که به قربانی وارد می شود، خونریزی، کزاز، آسیب دیدگی مجاری ادراری، درد دائمی تا پایان عمر هنگام دفع ادرار، عفونت های مزمن رحم، عدم توانایی در بارداری و وضع حمل و مرگ زودرس از عواقب این عمل شنیع است.

چهار: مراسم دقیقاً مشابه آنچیزیست که برای پسران رخ می دهد، البته جز برگزاری ختنه سوران و جشن و بار عام. دختران هم در سنین پایین، از نوزادی تا پیش از نوجوانی، یعنی در سنی که نه از نظر فیزیکی و نه از نظر روانی قدرت اجرای انتخاب را ندارند، ولی در سکوت ختنه می شوند. این بار افراد خانواده و نزدیکانی که وظیفه شان حمایت و مراقبت از کودک است، دسته جمعی به تمامیت بدن او تجاوز می کنند و او را تا پایان عمر ناقص می کنند.

پنج: ختنه زنان مختص هیچ فرهنگ و آداب و رسوم و محدوده جغرافیایی و از همه مهم تر هیچ دینی نیست. تا جایی که می دانیم تاریخ این عمل به پیش از پیامبری موسی می رسد و نسبت آن با ادیان هیچ است. در مناطقی چون اروپای غربی، استرالیا و امریکای شمالی مبارزه با این پدیده پس از افزایش مهاجرت از کشورهای افریقای مرکزی افزایش یافته است. از جمله دلایلی که ختنه بر اساس آن و در طول قرن ها صورت می گیرد، می توان به “تضمین پاکی زن”، “تضمین سلامتی مرد و کودک متولد شده”، “حذف بوهای بد” و “تکمیل رشد و زنانگی” اشاره کرد که می توانند از نظر ما خنده دار باشند. باید به یاد داشت که همین دلایل موجب می شود مادرها و مادربزرگ ها که خود درد کشیده اند دست به ناقص کردن دخترها و نوه های دختر خود بزنند.

شش: تنها چند سالیست که اعمال جراحی ترمیم آلت های جنسی زنانه ختنه شده در کشورهایی چون فرانسه آغاز شده است. این مراقبت ها با کمک های روانشناسی و مدد کاری و آموزشی همراه است. ولی مسأله اصلی اینست که در بسیاری از نقاط جهان این امری عادیست و “زن بودن درد دارد”. زنان و مردانی هم که پی به غیر عادی بودن این فاجعه می برند، آنچنان دچار شرم و افسردگی هستند که برای پا پیش گذاشتن باید مبارزه ای با خود و میراث اجدادی بر پا کنند.

هفت: در ایران، گزارش هایی از وجود ختنه در کردستان، بلوچستان و نواحی عرب نشین وجود دارد. اولین گام برای پایان دادن به این فاجعه انسانی که نه تنها به زنان، که به زندگی مردان هم آسیب می زند، آگاهی، شناخت و حساسیت نسبت به این موضوع است. حرف از نقص عضو و تجاوز به حقوق فردی انسان ها تابو نیست، که سکوت در برابر ادامه رسمی چنین غیر انسانی، در تاریخ بشریت ننگ است. کافیست گوشه ای از ذهنمان به یاد داشته باشیم زنی که روبرویمان نشسته ممکن است در سکوت درد بکشد و ما سهمی در تغییر آینده اش داریم.

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar