مرد روسپی
عنکبوتی با تارهای همه رنگ
از حیله و مکر از فریب
مد روز، سینه چاک داده تا بند ناف
"چشمها "خمار"، ابروها "کمان
گدای محبت هر لحظه، روز و شا م
مرد روسپی به "فمینیسم" تظاهر میکند
قهر میکند، ناز میکند
ماسک شرم و حیا بر چهره
عشوه و ناز و ادا، غر میزند اخم میکند
ترانههای غمگین، گریه دار
پروانه، شمع و گٔل رز
همه از بهر صید و شکار
مرد روسپی همه را "میخواهد"
هرکه را شد صید
پیر، جوان، همسایه، غریب
آن بیچاره نیز که تن فروشد
مرد روسپی خواهراش "پاک" باید اما
همسرش "پاکدامن"، معصوم بیگناه
"مومنان" را بر گزیند هنگام وصال!
مرد روسپی آفت است
چرک است
زهر است، زجر است، لعنت است
قلبها میشکند، اشکها سرازیر میکند
گاه ریش دار، گاه بی ریش، گاه مو دار، گاه کچل است
از ج...ه هم ج...ه تر است
مرد روسپی لایق هرچه خر است
Oxevik 12 feb-12
Äggkläckning och andra bestyr
5 år sedan
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar